قصه شروع زندگی.......
در چهارمین روز زمستانی اسفند ۸۶ بابایی به خواستگاری مامانی اومد..و ما با هم آشنا شدیم
حدود ۳ ماه من و بابایی با هم صحبت کردیم تا بلاخره به این نتیجه رسیدیم که آینده ما در با هم بودن ماست ..........چنین شد که ما در بیست یکمین روز از اردیبهشت ۸۷ به عقد یکدیگر در آمدیم و با هم بودن ما آغاز شد........
پس از طی حدودا ۱سال و ۳ ماه دوران زیبای عقد در شانزدهین روز از مرداد ۸۸ پیوند زناشویی ما رسما شروع شد که این اتفاق خوش با روز نیمه شعبان میلاد فرخنده مهدی صاحب الزمان(عج) مقارن گشت و موجب برکت زندگی ما شد........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی